خوانش «غیاب» با تعریف ژاک لاکان در دو اثر کوتاه از خولیو کورتاسار داستان اول: کرونوپیوم «کرونوپیوم کوچکی روی میز شام دنبال کلید خانه میگشت، در اتاق خواب دنبال میز شام، در خانه دنبال اتاق خواب، در خیابان دنبال خانه. اینجا کرونوپیوم درنگ میکند. برای رفتن به خیابان نیازی به کلید خانه نیست». (خولیو […]
بازسازی انسان مدرن در آینهی اسطوره
درباره عنصر شخصیت در «سه داستان عاشقانه»ی شمیم بهار شمیم بهار با تنها هفت داستان کوتاه دریچهای تازه را بر ادبیات ایران گشود. میتوان گفت که او از اولین داستاننویسان فارسی است که شخصیتهایی تماما شهرنشین و خو گرفته با زندگی روزمره را وارد جهان ما کرده است. شخصیتهایی از طبقهی متوسط شهری که الزاما […]
صدای گمشدهی ارواح جنگ
تحلیل آثار «کوبو آبه» پس از جنگ دوم جهانی نویسنده: دوون ای. کیهیل مترجم: مجتبی محمدنژاد «…هاها، خب، تو نمیتونی صدای منو درست بشنوی… یعنی گمون نکنم، بههرحال من مردهام. زندهها نمیتونن صدای ارواح رو بشنون.» (کوبو آبه، گودال، ۱۹۶۲) ژاپن، پس از جنگ پس از جنگ جهانی دوم، تجربهی ژاپنی از خرابیهای […]
تعالی شن و انسان
دربارهی اقتباس سینمایی از «زن در ریگ روان» نویسنده: راجر ایبرت مترجم: مهتاب محمودی «من عاشق ماندن در خانههای محلی هستم.» مرد این جمله را درحالی که پیشنهاد مهماننوازانهای را پس از این که آخرین اتوبوسی که به شهر بازمیگردد از دست داده، میگوید. او در منطقهی بیابانی دورافتادهای در ژاپن، حشراتی را جمعآوری کرده […]