site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {ناداستان} > ناداستان خلاق در ایران > نزدیک شدن به شهر
سیاوش_حائف (2)_resize

نزدیک شدن به شهر

۰۲ شهریور ۱۳۹۸  |  سیاوش خائف

تصویر برآمده از شهر چگونه خود را در ادامه‌­ی تمامی چالش­‌های ما در برقراری ارتباط دوسویه با مکان­‌ها قرار می­‌دهد؟ چالش‌­هایی که شاید حاصل تشدید حساسیت نسبت به تمام فضای عینی پیرامون باشند و به‌طور حتم نواحی شهری را هم در بر می­‌گیرند. وقتی به سراغ سر و شکل دادن هسته­‌ی مرکزی یک اثر تصویری می­‌رویم تا تصورات پراکنده و برآمده از ناکجا را برای تکامل محصول نهایی خود مهار کنیم، شاید امکانات بصری شهر با آن توده­‌های حجیم ساختمانی و انسانی نقشی دوگانه ایفا ­کند. شهر با داشتن انواع تناقض­‌ها و پیچیدگی‌­ها هم منبعی برای زایش تصاویر درونی و پراکنده است و هم بستری دقیق برای مهار تخیل و انطباق آن با واقعیت بیرونی. این نقش دوگانه با تشکیل یک آرشیو تصویری به ما کمک می­‌کند تا شهر را به شیوه­‌ی خودمان به­‌خاطر آوریم. تعداد بی­‌شماری داستان و ماجرا در مکان­‌های آشنا و غیرآشنا از هر شهر روایت شده است، اما چه تعداد از آن‌ها توانسته‌­اند یا حتی خواست‌ه­اند که جزئی از حقیقت غیرقابل انکار و ح‌ شده‌­ی شناسنامه‌­ی تصویری آن مکان به‌­خصوص باشند. اگر بپذیریم که محیط زندگی آدم‌­ها به اندازه خود آنها مهم است، پس می­‌توانیم کمی بیشتر جسارت به‌­خرج دهیم و شهر را به عنوان موضوعی مستقل‌­تر انتخاب کنیم. شهر نه به­‌عنوان پس­‌زمینه، بلکه به­‌عنوان پدیده­‌ای منحصربه­‌فرد و مستقل که با وجود حفظ استقلال خود، رابطه­‌ای ناگزیر و دوسویه نیز با فعالیت­‌های انسانی درون خود برقرار می­‌کند. دراین صورت چگونه می­‌توانیم به شهر نزدیک­ شویم؟ به‌­نظرم می‌­آید که به‌­دست آوردن تصویری دربرگیرنده از محیطی که در هر لحظه سرشار از همجواری‌­های تصادفی است و شواهد حضور و زندگی متراکم و ملتهب انسانی در همه جای آن قابل ردیابی، نیازمند یک چشم‌­انداز است. چشم­‌اندازی که از طریق یک نقطه دید واحد تمامی فضاهای نامساوی و متراکم شهر را در فاصله­‌ای یکسان در مقابل ما قرار ­دهد. با رسیدن به پرسپکتیوی شخصی از پی این چشم­‌انداز، آنگاه شهر با انواع فرم­‌های درهم‌تنیده، تناقض­‌ها و ویژگی‌­های منحصربه‌­فرد، سهم موثرتری از هویت خود را مدیون تصویری می‌­یابد که آثار بصری و به‌خصوص سینمایی از آن ارائه می­‌کنند.

برای رسیدن به یک چشم‌­انداز شهری برآمده از دیدگاه شخصی، باید از این موضوع آشنا آن­‌قدر آشنایی‌­زدایی کنیم تا تصویر ذهنی و حافظه بصری ما از شهر فقط برآمده از تقلا برای بقا در واقعیت بیرونی آن نباشد. شیوه‌­ی مورد انتخاب من به‌­طور حتم نه ساختن تصویری نوستالژیک از بقایای گذشته‌­ی شهر است و نه نمایش مستقیم زشتی‌­ها و ناهنجاری‌­های گوشه و کنار آن. هر دو روش به‌­راحتی می‌­توانند تصویری سهل‌الوصول، تحمیلی و جعلی از شمایل شهر به‌­دست آورند. از سوی دیگر، صرف نمایش خودنمایانه‌­ی تضادهای آشکار بین نگاه نوستالژیک و سویه‌های ناهنجار اغلب آنچنان در سطح باقی می­‌ماند تا فقط نتیجه­‌گیری‌­های شتاب­زده‌­ی جامعه‌­شناسانه را حاصل شود. در این میان شاید انتخاب یک شیوه­‌ی متفاوت­‌تر در به‌­دست آوردن همان نسخه­‌ی شخصی مورد نظر بی­‌تاثیر نباشد. برای نزدیک شدن به شهر شاید لازم باشد درابتدا کمی از آن دور شویم. به حومه برویم، جایی که در آن، تجربه­‌ی ورود به حریم شهر رقم می‌­خورد. «حومه» به­‌عنوان منطقه‌­ای مرزی، شهر و طبیعت را به­ هم نزدیک و مرزهای بین این دو را مشخص می­‌کند اما خود به‌­عنوان فضای بینابین همیشه ویژگی­‌های متضادی را با هم در طول زمان حمل کرده است. برای من انتقال این ویژگی­‌ها به عمق شهر همیشه وسوسه­‌برانگیز بوده است. سکون، سکوت و ملالی که نشانه­‌هایی از طبیعت­‌اند در تقابل با شرایط مدام در حال تغییر و تحول شهر قرار می­‌گیرند. بنابراین می‌­توانم با ردیابی «حومه»­ها در درون شهر، تقابل بین زندگی خصوصی با جنبه­‌ی عمومی زندگی شهری را در یک بی‌­زمانی مهار کنم. شاید اگر همین تقابل را تبدیل به امکانات بصری کنیم، خلق تصاویر ایده­‌آل از دنیای انسانی متناقض و فضای بصری آشفته­‌ی شهر بتواند به ظهور چشم‌­اندازهایی منحصربه‌­فرد منجر شود که حامل تناقض­‌هایی وجودی‌­تر و اساسی‌­تر باشند. از سوی دیگر خیلی از آشفتگی‌­ها و درهم­‌ریختگی‌­های شهری در ظاهر خود برانگیزاننده اما در نهایت تهی از هر گونه عمق و پیچیدگی هستند به‌طوری‌که در همان شکل بیرونی از هم­گسیخته باقی می‌­مانند. «حومه»های مورد نظر من اما همان فضاهای عینی گوشه و کنار شهر هستند که قابلیت تنوع­‌پذیری خود را تا حدودی از دست داد‌‌‌ه‌­اند. «حومه»­ها مدام در شمایل مکا‌ن­های مختلف تکرار م‌ی­شوند و ما ب‌ی­وقفه در آنها حضور پیدا م‌ی­کنیم، تا آنجاکه این نزدیکی طولان‌ مدت به تجربه‌­ای کاملا جدید منجر می‌­شود: احساس بیگانگی نسبت به مکان­‌های آشنا. آن‌ها ساکن و ساکت هستند و به­‌گونه‌­ای در زمان گیرافتاده‌­اند که در عین زنده بودن متروکه‌­اند. نه به شکلی خودنما زیبا هستند و نه حتی زشتی خود را به رخ می‌­کشند. از آنجایی که «حومه» در شمایل یک منطقه بینابینی مفاهیمی همچون یکنواختی و تنهایی را به التهاب و اضطرار نزدیک می­‌کند، دامنه‌­ای از امکانات بصری را نیز در اختیار می‌­گذارد. یافتن «حومه»های درون شهری که همیشه وزنی از معانی متضاد را از تقابل خود با نواحی شهری حمل م‌ی­کنند، م‌ی­تواند امری بیشتر شهودی باشد تا فرآیندی تحقیق­محور. برای من به­‌عنوان یک تجربه­‌ی شخصی، باید بگویم که در طی فعالیت مکان­‌یابی در شهر، درست یا نادرست، به این نتیجه رسیده­‌ام که تنها راه فقط می­‌تواند همان تجربه­‌ی مواجهه باشد، در ظریف‌­ترین لایه‌­ها. اگر دیدن مداوم را به‌عنوان یک ضرورت در نظر بگیریم، به‌طوری‌که از طریق نگریستن به درکی بی‌­واسطه از اطراف دست پیدا کنیم، آنگاه تشدید حساسیت نسبت به عینیت فضای اطراف می‌­تواند به تقویت ادراک ما از محیط بیانجامد تا جایی که در مواجهه‌­ی خود با فضای عینی در نهایت به تجربه‌­ی مشترکی از احساس بیگانگی همراه با کنجکاوی و هراس دست پیدا کنیم. در این شرایط ویژه شاید بتوانیم به دریافتی غنی­‌تر از مکان‌ها برسیم، چراکه آنها از شکل توده­‌های انعطاف‌­ناپذیر خارج شده و شرایط نفوذ به درون خود را ممکن ساخته‌­اند. آنچه از سایش بین حافظه‌­ی بصری و همان توده‌­ی بیگانه به‌­دست می‌­آید راه را برای نفوذ به ­گونه‌­ای باز می­‌کند که حاصل آن پدیدار شدن مکان­‌هایی می­‌شود که درونی­‌ترین ارتباط را با فضای ذهنی ما دارند. در این وضعیت استفاده از زمینه‌­های واقع­گرا برای ساخت تصویر ایده‌­آل می‌­تواند نه‌تنها وسوسه­‌انگیز بلکه ضروری باشد. زمانی­که مکان را از زمینه­‌ی انسانی خود جدا و با به‌کارگیری سهم ظریفی از تخیل آن را به سطح کنترل­‌شده‌­ی انتزاع نزدیک می‌­کنیم، نقطه­‌ی گریز آشکار می‌­شود. شواهد محو، حضور ضمنی و شبه­‌گون ردها و نشانه‌­ها، همگی به تدریج نمایان می‌­شوند و مکان تبدیل به تخیلی می‌­شود که به شکلی متناقض­ در واقعیت بیرونی نیز حضور دارد.

شهرها به‌عنوان بستر حضور مادی و دنیای انسانی در تراکمی از مکان­‌های درهم‌­تنیده قابلیت آن را دارند که ما را به راز، خیال و شاعرانگی نزدیک ­کنند. امکانات تصویری شهر،  آن نگریستن بی­‌پایانی را از ما طلب می‌کند که سرشار است از میل، شور و زایندگی. شبکه‌­های در هم پیچیده­‌ی گذرگاه­‌ها و فرم‌­های منحصربه‌فرد ساختمانی می‌­توانند باری از معانی، داستان­‌ها و انسان­‌ها را در خود جای دهند. آنها آماده‌­اند تا همه­ یا بخشی از جنبه­‌های مادی، فرهنگی و تاریخی خود را در اختیار ما قرار دهند. باحذف بخش عمده‌­ای از ابعاد شهر، جزییات کوچک تبدیل به شواهدی از حضور می­‌شوند که آنقدر هم با واقعیت بیرون مطابقت ندارند. شهر به کمک «حومه»های سیال و در ظاهر ناپیدایش از زمینه‌­ی خود جدا و دوباره بکر و دست­‌نخورده می‌­شود. فیلم­ساز در جستجوی نمای نقطه‌­نظر خود با نزدیک شدن به شهر و قرار گرفتن در فاصله‌­ای دقیق و معین نسبت به آن، به تصویری پاناروما از یک گستره­‌ی وسیع دست پیدا می­‌کند. می‌­شود که به چشم‌­اندازی شخصی و دقیق از شهر دست پیدا کرد. فقط کافی است که نشانه‌­ها، محل و زمان شنیده شدن پژواک­‌ها کشف و ردیابی شوند.

 

پی‌­نوشت:

  • برگرفته از نقاشی‌ای به همین نام اثر ادوارد هاپر

 

مطالب دیگر این پرونده:

https://khaneshmagazine.com/1398/06/shahr-va-cinema/

گزارش‌های یک کاراگاه از کاربی‌کار شده که به بهانه پرونده‌ای دنبال روح یک مقتول می‌گردد

صحنه‌های خارجی: نگاهی به روایت وودی آلن از لندن، بارسلونا، پاریس و رم

https://khaneshmagazine.com/1398/07/twin-peaks/

 

 

 

سینما
نوشته قبلی: اولین جایزه جستار خوانش
نوشته بعدی: شهرزادهای عصر حاضر

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh