site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {پوشه‌ها} > خاستگاه داستان کوتاه > ویلیام آستین: راوی فولکلور آمریکایی
peter rugg the missing man

ویلیام آستین: راوی فولکلور آمریکایی

۲۲ فروردین ۱۳۹۹  |  سونا بزازیان

در ابتدای سنت داستان کوتاه آمریکایی، دو نویسنده، واشینگتن اروینگ (۱۷۸۳-۱۸۵۹) و ویلیام آستین (۱۷۷۸-۱۸۴۳)، داستان‌هایی نوشتند که نه‌تنها یک ژانر را بنیان گذاشتند، بلکه ارتباط تنگاتنگی هم با بنیان‌های جامعه‌ی مدرن آمریکایی برقرار کردند. تا همین اواخر، زندگی و آثار ویلیام آستین چندان مورد توجه نبود. در کتابِ پیدایش داستان کوتاه آمریکایی (۱۹۲۳)، اثر فرد لوئیس پتی، آستین وکیلی اهل بوستون و فارغ‌التحصیل هاروارد معرفی شده و فقط به دو داستان معروفش و «پیتر راگ، مرد گمشده» اشاره شده است. تا پیش از انتشار نسخه‌ا‌ی پرطرفدار از «مردی با ردا» در سال ۱۹۸۸، «پیتر راگ، مرد گمشده» تنها اثر منتشرشده‌ی او بود که آن هم فقط در یک منتخب ادبی با عنوان داستان‌های‌ کوتاه آمریکایی گنجانده شده بود؛ گردآوردنده‌ی این منتخبِ ادبی جویس کَرول اُتس بود. داستان «پیتر راگ، مرد گمشده» در مورد تاثیر انقلاب آمریکا است و لحن و ساختاری سنجیده و مضمونی جهان‌شمول (از دست رفتن مکان در جهان) دارد، و (آن‌گونه که اُتس اشاره می‌کند) پیش‌درآمدی است بر شخصیت‌های سرگردان متافیزیکی کافکا. در این داستان کوتاه، مانند «ریپ وان وینکل»، اثر اروینگ، و بسیاری از آثار ناتانیل هاثورن، تاریخ و رُمانس به نحو بسیار زیرکانه‌ای ترکیب شده‌اند ؛ داستانی زیربنایی در سنت داستان کوتاه آمریکایی و اثری که مستقل از بسترش روی پای خود ایستاده بود.
داستان «پیتر راگ، مرد گمشده» در سال ۱۸۲۰ و از زبان جاناتان دانوِل نیویورکی در نامه‌ای به یک دوست روایت می‌شود. به سخن دیگر، این داستانْ بازمانده‌ی سنت نامه‌نگاری قرن هجدهم است و مکان و زمانِ وقوع داستان را به طور دقیق و با جزئیات کامل به تصویر می‌کشد. شیوه‌ی روایی داشتن چند خبرچین، که دانول از طریق آن‌ها به تدریج اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت مرموز پیتر راگ به دست می‌آورد، حال و هوای سنت عامه‌پسند و فرهنگ بومی به داستان می‌دهد؛ در حالی‌که شیوه‌ی راوی شکاک – که اغلب مورد استفاده‌ی نویسندگان متافیزیکی، مانند هاثورن و پو، بود- نوعی ابهام در داستان ایجاد می‌کند، درحالی‌که باور خواننده بین قلمرو واقعیت و ماورا شناور است.
داستان «پیتر راگ»، که به‌تدریج برای دانول، راوی داستان، روشن می‌شود، درباره‌ی شخصیتی به نام پیتر راگ است که به همراه دختر ده‌ساله‌اش، جنی، با درشکه‌ی کوچکِ پُست در جاده‌های اطراف بوستون و سپس، در سرزمین‌های دور و دورتر سفر می‌کند و گرفتار طوفان می‌شود. دانول از طریق شخص مطلعی متوجه می‌شود جِنی، دختر راگ، در سال ۱۷۷۰، یعنی هم‌زمان با کشتار بوستون (انتقام سربازان انگلیسی بعد از این‌که بازرگانان تجارت را در اعتراض به اخذ مالیات در مستعمرات انگلیسی بایکوت کردند)، ده‌ساله بود. بنابراین راگ پنجاه سال در سفر بوده است. «اگر نسل حاضر اطلاعات کمی در مورد او دارند، نسل بعد حتی کمتر هم از او خواهد دانست، و رفته رفته، پیتر و فرزندش هیچ اثری از پیتر و دخترش در دنیا نخواهد ماند.» پیتر راگ، مانند ریپ وان وینکل (که هم‌نژاد او و از مهاجران آلمانی است)، احساس می‌کند انقلاب را از دست داده و در نهایت، خود را در آمریکایی که دیگر آن را نمی‌شناسد بازمی‌یابد.
دانول به‌تدریج متوجه ریشه‌ی به‌هم‌ریختگی راگ می‌شود: یک شب طوفانی در راه بازگشت به بوستون، در منوتومی توقف کرد و مشتاق بود شب را در آن‌جا بماند؛ راگ بلافاصله با لحنی نفرین‌مانند و آکنده از ترس گفت: «بگذار طوفان شدت یابد….علی‌رغم آخرین طوفان، من امشب خانه را خواهم یافت، و یا هرگز به آن نخواهم رسید!» و مانند موتیفِ سنتی تمثیل‌های ظریف یا نفرین گه‌گاه در داستان‌های شاه پریان یا داستان کافکا، فریاد بی‌تابانه‌ی راگ او را به زندگی در سرگردانی محکوم کرد.
جزئیات سفرهای راگ تلویحاً و، در عین حال، بسیار دقیق، داستان را به حوادث انقلاب آمریکا پیوند می‌زند. طوفان پیتر راگ را در منوتومی، در جاده‌ی بین چارلستون و لکسینگتون – که صحنه‌ی اولین درگیری‌های مهم جنگ استقلال در سال ۱۷۷۵ بود- گرفتار می‌کند. احتمالا واضح نیست تمثیل در این ماجرای داستان چقدر دقیق است، اما قطعا پر از اشارات بسیار راه‌گشا است. در پایان داستان، راوی خود را روبه‌روی زمین‌های میدل استریت، جایی که روزگاری خانه‌ی پیتر‌ راگ در آن بود و حالا به حراج گذاشته شده، می‌یابد. مسئول حراج توجه جمعیت را به تاریخ درخشانِ آن مکان جلب می‌کند: «این‌جا، در آن گوشه، جیمز اوتیس زندگی کرده؛ این‌جا ساموئل آدامز؛ آن‌جا جوزف وارن؛ و در گوشه‌ی دیگر، جوزا کوئینسی. این‌جا زادگاه استقلال است؛ آزادی در این‌جا به دنیا آمد، پرورش یافت و بالغ شد.» لحظه‌ای بعد، مسئول حراج اعلام می‌کند قسمتی از املاک به زودی با الزام قانون برای عریض کردن آن‌استریت خریداری خواهد شد و با لحنی اغراق‌آمیز، دولت را به خاطر این سخاوت تحسین می‌کند. کنایه ساده است: معنی آزادی این است که حق دارید زمین‌تان را به‌صورت اجباری بفروشید.
در پسِ این این تمثیل‌های بومی، خرافات و موهومات فولک وجود دارد: معلوم شد اسب مشکی فوق‌العاده‌ای که راگ در مسابقه‌ی اسب‌دوانی در ویرجینیا می‌راند، رد سُم شکاف‌داری (مانند ردپای شیطان) پشت سرش باقی می‌گذاشت. در داستان، دانول به یکی از خبرچینانش می‌گوید: «به نظر من این اسب است که بر زین و سوار کنترل دارد، و راگ تقریبا تحت کنترل اسب خود است»؛ [این جمله] اعتقاد سنتی فیلسوفان اخلاق و کتاب‌های نشانه‌ و تمثیل را مبنی بر این‌که غرایز انسان مانند اسب سرکش است و سوارکار همواره باید آن را کنترل کند به ذهن می‌آورد.
این داستان ترکیبی از حقایق، خرافات، تاریخ و تمثیل است و همین موضوع تاثیر داستان را دو چندان می‌کند. ویلیام آستین دقیقا مانند سبک روایی‌اش، بر زبانی اشراف دارد که می‌تواند گروتسک دیکنزی را با طمطراق‌های کتاب‌مقدس ترکیب کند.
راوی داستان خانه‌ی مخروبه‌ی راگ را این‌طور توصیف می‌کند:
به نظر می‌رسید خانه به تقدیر خود آگاه است؛ انگار از ایستادن در آن‌جا خسته شده، ورودی شمالی آن بیش از جنوب نشست کرده، و منتظر است با باد جنوبی بعدی خود را نقش خیابان کند. محتاط‌ترین حیواناتی که دنبال سرپناه می‌گشتند، میعادگاهشان را یافته بودند. کلاغ زیر تیرک با آسایش‌خاطر نشسته بود؛ و در تورفتگی‌های پائینی می‌توانستی روباه یا راسویی در‌خواب را ببینی. گفتم «دست تقدیر» با این تکه از زمین نامهربان بوده؛ و همچنان با صاحبان قبلی‌اش نامهربان‌تر هم. بسیار عجیب است زمینی به این وسعت وارث بخواهد! هنوز هم ممکن است پیتر راگ از در این خانه رد شود و بپرسد «چه کسی زمانی این‌جا زندگی می‌کرده؟»
این قطعه‌ی تمثیلی برگرفته از باورهای فولکلور، ساختار داستان کوتاه گزینه‌ی بسیار ایده‌آلی است. از طرفی، یک رمان لازم است تا زندگی پیتر راگ، روابط او با همسر و دخترش، کار و جنبه‌های دیگر را (در یک کلام با [سبکی] متمایل به رئالیسم) شرح و بسط دهد؛ و در آن صورت هم تمرکز بر تصویر خانه‌به‌دوش مطرود از دست می‌رود. این داستان کوتاه خود را به نماد و تمثیل می‌سپارد. با بحرانی که در آن گنجانده شده با رویکردی تلویحی برخورد می‌شود، اما به تدریج مانند ترومای پنهان آشکار می‌شود. این بحران انقلاب آمریکا بود که پیتر (و بی‌شک بسیاری از راست‌گراهای دیگر) را به غریبه‌ایی در کشور خود تبدیل کرد. اما بیش از آن، «پیتر راگ» داستانِ جهان‌شمولِ آشوب ناگهانی است که مانند «مشت به دروازه‌ی قصر» کافکا، به رشته‌پیامدهایی بسیار فراتر از کم‌اهمیتی ظاهری‌شان رهنمون می‌شود.
«مردی با ردا: ستاره‌ی ورمونت» (۱۸۳۶) یکی دیگر از داستان‌های ویلیام آستین است. این داستان کمدی عجیب‌وغریبی (یادآور شعر «گودی بلیک و هری گیل» وُردزوُرث در کتاب «ترانه‌های غنایی» ۱۷۹۸) در مورد مرد خسیسی است که در یک روز سرد زمستان از بخشیدن بالاپوش کهنه‌ی خود به فقیری امتناع می‌کند و به خاطر آن دچار عذاب می‌شود، سرمایی احساس می‌کند که مدام شدت می‌گیرد و او به بالاپوش‌های بیشتر و بیشتری، برای هر روز سال، احتیاج پیدا می‌کند. در نهایت، مجبور است با تلسکوپ از پس «خیابان طولانیِ انبوه لباس‌های خود» به اطراف نگاه کند. روزی در حال بیرون آمدن از خانه از پلکان می‌افتد و از تپه‌ی برفی به پایین می‌غلتد، به گلوله‌برفیِ عظیمی تبدیل می‌شود و روی دریاچه‌ی یخ‌زده‌ی پایینِ تپه می‌لغزد؛ دو روز طول می‌کشد تا همسایه‌ها او را از زیر تل برف بیرون بکشند. تنها زمانی‌که مرد فقیر را پیدا می‌کند و بالاپوشش را به او می‌دهد قلبش شروع به گرم شدن می‌کند و بدنش را هم گرم می‌کند. پیام اخلاقی واضح و خوشایند است، اما این تخیل فانتزی و گروتسک آن است که به داستان کمدی و جذابیت می‌بخشد.
هیچ‌کدام از داستان‌های دیگر آستین قدرت تاثیرگذاری «پیتر راگ، مرد گمشده» را ندارند، اما بدون شک، ارزش توجه بیشتر را دارند. داستان‌های آستین این حقیقت را که داستان کوتاه آمریکایی ریشه‌های محکمی در رمان و داستان اخلاقی دارد تایید می‌کنند و [این] در آثار اروینگ و هاثورن نیز به‌وضوح دیده می‌شود.

منبع: The Cambridge Introduction to the American Short Story

 

توضیح عکس: تصویری از کتاب «پیتر راگ، مرد گمشده» (Peter Rugg The missing Man)

Learn these

In conclusion, you may want to take a look at the actions to write my article for me and figure out exactly what steps you will need order writer to take.

tips and you’ll be composing your custom essay quite easily.

انقلاب آمریکا تمثیل داستان نامه‌نگارانه داستان کوتاه داستان کوتاه آمریکایی رئالیسم رمان نامه‌نگارانه رمانس سونا بزازیان فولکلور آمریکایی نماد هاثورن ویلیام آستین پیتر راگ کافکا گروتسک
نوشته قبلی: داستان کوتاه «نبش قبر»
نوشته بعدی: ادبیات و شهرهای پست‌مدرن

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh