site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {داستان} > گفتگو ، میزگرد و گزارش > مفهوم مادری یک برساخته‌ی فرهنگی‌‌ست
aa915c193ba04e28b82ed31feda45281

مفهوم مادری یک برساخته‌ی فرهنگی‌‌ست

۱۳ مرداد ۱۴۰۰  |  مونا ترابی سرشت

گفت‌وگو با «رویا پورآذر» به بهانه‌ی ترجمه‌ی کتاب «کوچک و سخت»

 

ریوکا گالچن در تورنتوی کانادا متولد شد و بعد از تجربه و تحصیل در حوزه‌ی ادبیات، پزشکی، هنرهای زیبا، تدریس و نویسندگی، نوشتن را به‌عنوان دغدغه‌ی اصلی‌اش برگزید. مجموعه‌ی «کوچک و سخت» تنها کتاب مستقلی‌ست که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده و از مادری و ادبیات و البته چیزهای دیگر می‌گوید. او با نگاه به کتاب «بالینی» و ادبیات ژاپن در این مجموعه از تجربه­ی مادری آشنایی­زدایی می­کند.

 

لطفا از روند انتخاب این کتاب برای ترجمه برای‌مان بگویید.

معرفی و پیشنهاد ترجمه‌ی کتاب کوچک و سخت توسط خانم ساناز فرهنگی که از دوستان خانم مرشدزاده هستند، انجام شد. من در یک نشست کل کتاب را خواندم و خیلی پسندیدم. خانم مرشدزاده هم کتاب را بررسی کردند و طبق برنامه‌‌ای که در بخش ترجمه داریم، تحقیقات اولیه درباره‌ی نویسنده و کتاب با مطالعه‌ی مرورها و نقدهای کتاب انجام شد و نهایتاً تصمیم گرفتیم ترجمه‌ی کتاب را در دستور کار قرار بدهیم. مدتی دنبال مترجم مناسب بودیم که به ترجمه‌ی متن ادبی که مهارت خاصی می‌طلبد آشنا باشد. از آن‌جا که ترجمه‌ی این کتاب مثل بسیاری از آثار ادبی مستلزم مطالعه‌ی وسیع نقدهای کتاب و درک معناهای پنهان متن‌ها بود، پیدا کردن کسی که مایل و قادر به صرف وقت مفصل و انجام مطالعات حاشیه‌ای باشد کار آسانی نبود. من در ایام قرنطینه بدون هماهنگی با بخش ترجمه‌ی اطراف و به خاطر علاقه‌ی شخصی، ترجمه‌ی کتاب را شروع کردم. در این مرحله گروهی از خوانندگان اول انتخاب کردم (البته این روال اطراف برای بقیه‌ی کتاب‌ها هم هست) و هر متنی که ترجمه می‌کردم برای این افراد که پیشینه‌ی تحصیلی، مطالعاتی، حرفه‌ای، … متفاوتی دارند می‌فرستادم و بازخورد آن‌ها را در بازبینی ترجمه‌ی همان بخش در نظر می‌گرفتم. دو سوم کتاب ترجمه شده بود که خانم مرشدزاده بخش‌هایی از ترجمه را دیدند و به نظرشان قابل‌قبول بود. بعد از اتمام مرحله‌ی اول ترجمه کل کتاب را خانم شوشتری‌زاده مقابله و ویرایش کردند و بعد آقای سررشته خواندند که نکات مهمی را درباره‌ی متن‌های مختلف به ما منتقل کردند. بازنویسی ترجمه در این مرحله که تمام شد، به خواهش من خانم مرشدزاده کتاب را ویرایش ادبی کردند و بعد روزهای فراوانی تک‌تک متن‌ها را با توجه به نکاتی که درباره‌ی وجه ادبی و لحن متن پیشنهاد کرده بودند، حضوری بررسی کردیم و به شکل نهایی در آوردیم.

 

به نظر می‌رسد «ریوکا گالچن» از آن دست آدم‌هایی‌ست که در کارهای مختلفی دستی بر آتش دارد: ادبیات، پزشکی، هنرهای زیبا و…. در نویسندگی هم به سراغ گونه‌ها و ژانرهای مختلفی رفته است. شما آثار دیگرش را هم خوانده‌اید؟

خیر متاسفانه من چند سالی است درگیر ترجمه‌ی کتاب نظری مفصلی درباره‌ی ژانر خودزندگی‌نامه هستم که همین روزها مشغول انجام کارهای نهایی‌اش هستیم. فقط به عادت همیشه مرورها و نقدهای تخصصی بعضی از نوشته‌های گالچن را مطالعه کرده‌ام که سبک و لحن این نویسنده را توضیح می‌دهند.

 

چرا معتقدید این کتاب مجموعه‌جستارهایی در باب «کودک در ادبیات» است؟ این کتاب را زیرمجموعه‌ی کدام گونه از جستار می‌دانید؟

یادم نمی‌آید جایی گفته باشم معتقدم این کتاب مجموعه‌جستارهایی در باب «کودک در ادبیات» است.  بعضی منتقدان این کتاب را مجموعه‌جستاری متفاوت یا تک‌جستاری بلند درباره‌ی مادری و ادبیات می‌دانند. بعضی این‌طور فکر نمی‌کنند و فقط بعضی از متن‌ها را در ژانر جستار روایی قرار می‌دهند و متن‌های دیگر را از جنس تأملات، خاطره‌پردازی یا حتی یادداشت‌های روزانه‌ می‌دانند.

 

کمی از شباهت سبک نوشتاری این کتاب با آثار کافکا و بورخس برایمان بگویید.

فکر می‌کنم سوءتفاهمی برایتان پیش آمده که احتمالاَ به خاطر جمله‌ای در سخن مترجم کتاب است. سبک گالچن را به کافکا و بورخس تشبیه کرده‌اند، خصوصاً در رمان Atmospheric Disturbances. به کافکا به خاطر بازیگوشی‌های تکنیکی و به بورخس به خاطر به چالش کشیدن مفاهیم هویت، واقعیت و مکان، و ساخت هزارتوهای معنایی. در این کتاب هم رد این دو ویژگی دیده می‌شود. به نظر من (در جایگاه مترجم، نه منتقد ادبی) کوچک و سخت متنی سهل و ممتنع دارد و سادگی ظاهری متن‌ها ممکن است باعث شود مخاطب  لایه‌های معنایی و ارتباط ساختاری بخش‌های مختلف را نادیده بگیرد.

 

حلقه‌ یا حلقه‌های اتصال بین بخش‌های مختلف این کتاب که گاهی از یک جمله تجاوز نمی‌کند را چه می‌دانید؟

پاسخ به این پرسش نیازمند جلسات متعدد نقد و بررسی است. بعضی از حلقه‌های اتصال، مضمونی هستند مثل مضمون ارتباط کودک و مادر. بعضی در ساختار کتاب دسته‌بندی شده‌اند مثل متن‌هایی که در دو یا چهار متن با یک عنوان آمده‌اند و شماره‌ خورده‌اند. بعضی به لحاظ ژانر به هم ربط دارند. مثل یادداشت‌های کوتاه یا مثلاً از ادبیات ژاپن الهام گرفته شده‌اند.

 

با توجه به اینکه از پدر کودک مورد نظر چیزی در کتاب نیامده است، مخاطب این کتاب به نظر شما تنها مادران و یا با کمی اغماض تنها زنان‌اند؟

متاسفانه حتی طرح این سوال به معضل مهمی در جامعه‌ی جهانی و خصوصاً جامعه‌ی ما اشاره می‌کند. زنانه و مردانه کردن مطالعه بر حسب موضوع کتاب‌ها، قطعاً گروه بزرگی از جامعه‌ی کتاب‌خوان را از خواندن یک کتاب محروم می‌کند. البته شکی نیست که بعضی کتاب‌ها مخاطب خاص دارند و مثلاً فارغ از زن یا مرد بودن مخاطب، کتاب آموزش آناتومی الزاماً به کار یک مربی مهدکودک نمی‌آید. اما من از بسیاری دوستان و آشنایان کتاب‌خوان که مرد هستند با تعجب چنین بازخوردی گرفتم که کتابی درباره‌ی مادری به کار ما نمی‌آید و به قول امروزی‌ها با آن ارتباط برقرار نمی‌کنیم. واقعاً این عزیزان با موضوعی به این اهمیت که نه‌تنها مستقیماً به شناخت نیمی از جمعیت کره‌ی زمین کمک می‌کند که بی‌شک بخش مهمی از زندگی خودشان را که فرزند یک مادر هستند شکل داده است، تا حالا ارتباط برقرار نکرده‌اند و ضرورتی هم نمی‌بینند که ارتباط برقرار کنند؟ ادعا نمی‌کنم تنها راه فهم مفهوم مادری خواندن کتاب و خصوصاً خواندن این کتاب است اما بسیاری از آقایان کلاً این مسئله را منتفی می‌دانند. از سوی دیگر فراتر از مضمون مادری، این کتاب به دغدغه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، … یک نویسنده پرداخته و امیدوارم در این حوزه باز هم خط‌کش زنانه-مردانه را روی متن نگذاریم.

 

به نظر می‌آید شما در «کوچک و سخت» دست به اختراع بعضی از کلمات زده‌اید. مثل مادری‌نویسی، آی‌فلان، تنبل‌سانی و… خودتان هم در جایی عنوان کرده‌اید که ترجمه این کتاب برایتان مانند حل معما بود. از پیچیدگی‌های ترجمه‌ی این کتاب بگویید.

البته تنبل‌سانی کلمه‌ی ابداعی من نیست. بچه را در جایی به «تنبلsloths/» تشبیه کرده. طبیعتاً مترجم در بسیاری از موارد تابع سبک، لحن و ساختار متن اصلی است و زبان فارسی خوشبختانه به‌قدری غنی است که در مواجهه با نوآوری‌های زبانی نویسنده‌های غیرایرانی کم نمی‌آورد. فکر می‌کنم در توضیح فرایند ترجمه تا حدودی به این پرسش پاسخ داده‌ام. گالچن پرگو نیست. اگر بسیاری از متن‌های این کتاب را با این پرسش بخوانیم که چرا چنین  گفته‌شده یا هدف نویسنده از نوشتن این ماجرا چه بوده، متوجه می‌شوید ناگفته‌های متن از گفته‌هایش بیشترند. مثلاً در متن کوتاه «آنات مذهبی بچه» از گفتمان کتاب مقدس استفاده شده و به بسیاری از بندها و آیه‌های آن اشاره شده است. من با این که در دوران تحصیل چند واحد کتاب مقدس گذارنده‌ام، بعد از ترجمه و چندین بار بازنویسیِ همین متن کوتاه تقریباً دو هفته ترجمه‌ی کتاب مقدس را هر روز می‌خواندم تا به متن نهایی برسم. البته هر ترجمه‌ی قابل‌قبولی دربرگیرنده‌ی فعالیت‌های مشابهی است، نه این که خاص من یا این کتاب باشد.

 

نویسنده در این کتاب دست به آشنایی‌زدایی و گاهی تقدس‌زدایی از رابطه‌ی مادر و فرزندی زده است. آیا با این فرضیه موافقید.

برای پاسخ به این پرسش، باید به معنای تخصصی اصطلاح آشنایی‌زدایی توجه کنیم. هدف آشنایی‌زدایی ارائه‌ی توصیف یا تعریف یا به فرمایش شما فرضیه نیست. آشنایی‌زدایی تعریف و نگاه مألوف و مأنوس ما را با چالش مواجه می‌کند. افق جدید و کم‌تر دیده‌شده‌ای را پیش چشم ما می‌گذارد. با این تعریف، شکی نیست که بعضی متن‌های این کتاب از مفهوم رایج مادری آشنایی‌زدایی می‌کنند. شخصاً با تقدس‌زدایی از مفهوم مادری چه در این کتاب و چه در هر متن دیگر موافقم. مفهوم مادری یک برساخته‌ی فرهنگی‌‌ست که مثل هر برساخته‌ی دیگری قابل نقد، رد یا قبول و بازتعریف است و تقدس دادن به آن قطعاً این فرصت را از همه می‌گیرد.

 

شما کتاب «بالینی» که منبع الهام ریوکا گالچن بوده است را خوانده‌اید؟

خیر. البته کلمه‌ی الهام بیشتر متوجه‌ی مضمون یک متن می‌شود. گالچن از ساختار کتاب بالینی استفاده کرده است.

 

زبان طنز مورد استفاده‌ی نویسنده در این کتاب را چگونه می‌بینید؟

این پرسش هم قطعاً نیاز به بحث و نقد دارد. طنز به معنای استفاده از آرایه‌ی ادبی کنایه یکی از عناصر برجسته‌ی کتاب کوچک و سخت است که با بررسی تک‌تک متن‌ها قابل ارزیابی است.

بورخس رویا پورآذر ریوکا گالچن مادری نشر اطراف کافکا کانادا کوچک و سخت
نوشته قبلی: منصوره حسینی
نوشته بعدی: احساس کن پیش از آنکه بیاندیشی

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh