site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {پوشه‌ها} > جامعه‌شناسی ادبیات داستانی > سرگذشت اجتماعی رمان در ایران (۴)
973C8AEA-87CE-4AA0-A608-0E717009E8CD

سرگذشت اجتماعی رمان در ایران (۴)

۰۴ شهریور ۱۳۹۹  |  معصومه فرید

تا کنون سه بخش از سلسله نوشتار سرگذشت اجتماعی رمان در ایران تحت سه بازه تاریخی انتشار یافته که شامل این موارد بوده است:

بخش اول؛ پیدایش و تکوین رمان در ایران

بخش دوم؛ شکست مشروطه تا ۱۳۲۰

بخش سوم؛ از سقوط رضاشاه تا کودتای ۲۸ مرداد

آنچه در ادامه خواهد آمد نگاه اجمالی دیگری است به ادامه این سرگذشت تا انقلاب ۵۷ ایران؛

 

با وقوع کودتای ۲۸ مرداد، دوره‌ای از خفقان، مجدّداً به ایران باز می‌گردد. با اوج‌گیری خفقان، احساس پوچی و بیهودگی بر روشنفکران غلبه کرد و خوشبینی و هیجان‌زدگی سال‌های ۱۳۳۰-۱۳۲۰ جای خود را به نوعی سرخوردگی داد… دوره‌ی کوتاه‌مدت ادبیّات متعهد و آوازه‌گرایانه‌ی دهه‌ی بیست به پایان می‌رسد. موج زیبایی‌گرایی و بی‌تعدی علنی، ادبیات را فرا می‌گیرد. بازگشت به داستان‌های تمثیلی، اسطوره‌ای، لذّتجویانه و پوچ‌گرایی‌های رمانتیک ویژگی عمده‌ی ادبیات این سال‌ها می‌شود. نومیدی تکان‌دهنده‌ی نویسندگان این سال‌ها در آثار خلاقه‌ی بهرام صادقی، درخشان‌ترین نویسنده‌ی دهه‌ی سی-تبلوری هنرمندانه می‌یابد.  تحسین‌شده‌ترین داستان بلند آل‌احمد، مدیر مدرسه (۱۳۳۷)، داستانی از پایان یافتن سال‌های شور و شوق است. روشنفکری که پیش‌بینی‌های آرمانی‌اش نادرست از کار در آمده و کودتا آخرین توان و امید او را از او گرفته است، به دنبال گوشه‌ی دنجی می‌گردد… مدیر مدرسه هر چند به تحقیر و تمسخر نظام تعلیم و تربیت و تشکیلات آموزشی ایران می‌پردازد، هدف نویسنده نقد کلیت نظامی است که برکشور حکمفرماست و مدرسه و معایب و مشکلات آن نمادی است از فساد اجتماعی در کل کشور.

با وقوع کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ و نفوذ بیشتر آمریکایی‌ها در ایران، ترجمه‌ی ادبیّات آمریکایی دست بالا را پیدا می‌کند. سانسور سال‌های پس از کودتا از رشد داستان‌نویسی پیشرو ایرانی جلوگیری می‌کند… نویسنده که نمی‌تواند مسائل اساسی اجتماع را مطرح کند- خردمندی را در آن می‌بیند که به ترجمه روی آورد. در فاصله‌ی سال‌های ۴۱-۱۳۳۲، جک لندن (با ۲۲ کتاب)، زوایک (با ۲۰ کتاب)، هوگو (با ۱۴ کتاب)، داستایوسکی و بالزاک (هریک با ۱۳ کتاب)، تولستوی و اشتاین‌بک (هریک با ۱۰ کتاب) و چخوف (با ۸ کتاب)، پرخواننده‌ترین نویسندگان بیگانه در ایران بودند.

از حدود سال‌های ۳۸-۱۳۳۷ دیوارهای خفقان ناشی از کودتا ترک می‌خورد و حرکت‌های مردمی (با استفاده از درگیری‌های درونی هیأت حاکمه بر سر اصلاحات عرضی) خیزشی دوباره آغاز می‌کند… بر بستر تغییرات اجتماعی، جنب و جوشی در زمینه‌ی ادبیات پدید می‌آید. آخرین سال‌های دهه‌ی ۳۰، نقطه‌ی عطفی در داستان‌نویسی ایران به شمار می‌رود و آغازگر دوره‌ی شکوفایی چندساله‌ی آن می‌شود. البته آنچه در دهه‌ی ۵۰-۱۳۴۰ روی می‌دهد ادامه‌ی منطقی تحولات پیشین داستان‌نویسی ایران است. از حدود سال‌های ۱۳۳۷ موج اجتماع‌نگاری‌های شتابزده با هدف توصیف زندگی روزمره دوباره سربرمی‌کشد. تنزل اجتماعی نویسنده و تغییر جایگاه او در جامعه، موجد ادبیاتی می‌شود که نتیجه‌ی منطقی وضعیت نویسنده به عنوان مشاهده‌کننده‌ی گوشه‌نشین زندگی اجتماعی است. بسیاری از نویسندگان جوان به قصد راهگشایی به واقعیت‌های زمانه، اشخاص داستان‌هایشان را از میان مردم فقیر انتخاب می‌کنند و به توصیفی ناتورالیستی از زندگی و حالات روحی آن‌ها دست می‌زنند و نظر خود را درباره‌ی مشکل مسکن، گرسنگی و آموزش و پرورش به ساده‌ترین شکل بیان می‌کنند. نویسنده از ابدیت در می‌گذرد و متوجه آدم‌های روی زمین می‌شود. توسعه‌ی زندگی شهری و گسترش تشکیلات اداری در دهه‌ی ۴۰، نویسندگان بسیاری را متوجّه مسائل زندگی در شهرهای بزرگ و عدم امنیّت اجتماعی روشنفکران و کارمندان می‌کند. این داستا‌ن‌سرایان، شهر تهران را صحنه‌ی داستان‌های خود قرار می‌دهند و شتابزدگی انسان امروز که اسیر ضرورت‌های زندگی شهری است، و روابط عاری از همبستگی و اعتماد او را توصیف می‌کنند؛ با این‌حال، تهران نمی‌تواند معرّف تمامی ایران باشد، و به همین دلیل، نویسندگان در جست‌وجوی شیوه‌های دیگرگون زندگی به مناطق ناشناخته کشور می‌پردازند. در نخستین سال‌های دهه‌ی چهل، مصالح ادبی جنبه‌های نوینی از داستان‌نویسی پایه‌ریزی می‌شود؛ «نوع‌« هایی چون رمان اجتماعی و ادبیات اقلیمی و روستایی.

تقی مدرسی در یکلیا و تنهایی او (۱۳۳۴) و بهرام صادقی در ملکوت (۱۳۴۰) به مسائل اسطوره‌ای مطرح در اساطیر توراتی روی می‌آورند. گویا اینان برای گریز از واقعیت شکست در کودتا، چاره‌ای جز دوری از زمان حال نمی‌دیدند و چاره را در گریز رمانتیک از واقعیّت‌ها می‌جستند… رمان کوتاه شازده احتجاب (۱۳۴۷) از هوشنگ گلشیری، هرچند به شیوه‌ی سیال ذهن نوشته شده است اما پس‌زمینه تاریخی وقایع آن -زوال خاندان قاجار- گونه‌ی جامعه‌شناختی به آن می‌دهد. رمان سووشون (۱۳۴۸) از سیمین دانشور، از مبارزه‌ی ملّی و آزادیخواهانه و هم از وضعیّت اجتماعی زنان حکایت دارد.

در ۱۳۴۵، دولت به تمام ناشران دستور دادکه کتاب‌های چاپ شده‌شان را پیش از انتشار به اداره‌ی نگارش وزارت فرهنگ و هنر نشان دهند. برای رفع فشار از نویسندگان و لغو سانسور، به دعوت آل‌احمد و ساعدی جمعی گرد آمدند و حتی با نخست‌وزیر وقت ملاقات کردند، اما نتیجه‌ای نگرفتند… در ۱۳۴۶، دولت به منظور متحدالفکر کردن اهل قلم، «پرورش هنر دست‌آموز و کین‌توزی نسبت به هنرمندان پویا و اندیشه‌های راهگشا»، خبر تشکیل نخستین کنگره‌ی نویسندگان و شاعران را منتشر کرد. اما نه تن از نویسندگان ضمن «بیانیه درباره‌ی کنگره‌ی نویسندگان»، هر نوع کنگره‌ی دولتی را تحریم کردند… سرانجام پس از یک سال بحث و گفت‌و‌گو در فروردین۴۷ کانون نویسندگان ایران تشکیل شد تا در چارچوب قانون اساسی کشور و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر، از آزادی و فرهنگ دفاع کند… تشکیل «کانون نویسندگان ایران» در ۱۳۴۷ آزمایش تازه‌ای در زمینه جنبش‌های اعتراضی بود. هدف در واقع عبارت بود از پرداختن به مسائل عام و بنیادی جامعه از دریچه‌ی تنگ پایگاه صنفی؛ در سال ۵۱، مأموران دولتی به همه‌ی کتابخانه‌ها یورش می‌برند؛ ده‌ها ناشر و کتابفروش را دستگیر می‌کنند، و تعداد زیادی کتاب جمع‌آوری می‌کنند. سانسور راه را بر مبادلات اجتماعی و فرهنگی می‌بندد و تلاش برای نابودی فرهنگ با از بین بردن مجلات ادبی، طویل‌تر شدن فهرست نویسندگان ممنوع‌القلم، و برداشته شدن آثار ادبی از کتاب‌خانه‌های عمومی ابعادی تازه‌ می‌یابد. حکومت همچنین می‌کوشد از طریق قطع رابطه‌ی روشنفکران با جامعه و جذب آنان به کارهای پول‌ساز غیر خلاق، آنان را وادار کند تا زبان‌بریده به کنجی بنشینند و یا به کارگزاران دستگاه تبدیل شوند. در واکنش به چنین عملکردی، نوعی ادبیات «ملامت روشنفکران» پدید می‌آید که در آن، روشنفکران با نگرانی، عملکرد خود را زیر سؤال می‌برند[۱].

در دهه‌ی ۴۰، رمان مهم‌ترین بخش ادبیات منثور ما را تشکیل می‌دهد… رشد طبقه‌ی متوسط، تمرکز شهری و افزایش تحصیل‌کردگان، رمان را به رایج‌ترین نحوه‌ی بیان ادبی زمانه تبدیل می‌کند. در این دهه نیز ترجمه‌ی رمان‌های نویسندگان سایر کشورها و نقد آن‌ها، بالاخص روس و انگلیس ادامه دارد.

همان‌طور که گفته شد در دهه‌ی ۴۰ ادبیّات اقلیمی و روستایی مورد توجّه نویسندگان قرار می‌گیرد که در دهه‌ی ۵۰ نیز ادامه می‌یابد. رمان‌هایی همچون همسایه‌ها (۱۳۵۳) از احمد محمود که مراحل رشد یک نوجوان را در زمان ملّی شدن صنعت نفت روایت می‌کند و اسرار گنج دره‌ی جنّی از ابراهیم گلستان از جمله رمان‌هایی هستند که به مسئله‌ی نفت در جامعه می‌پردازند. ساعدی در تاتار خندان ماجراهای پزشکی را روایت می‎کند که محل خدمتش را روستایی به نام تاتار خندان برگزیده و…

ادامه دارد…

[۱] نگاه کنید به داستان‌های ابراهیمی، تنکابنی، گلشیری، رحیمی، میرصادقی و دیگران

ادبیات اقلیمی انقلاب 57 جامعه شناسی ادبیات جامعه‌شناسی رمان سانسور معصومه فرید کانون نویسندگان ایران کودتای 28 مرداد
نوشته قبلی: احمد اخوت داییِ من نیست!
نوشته بعدی: تله‌ی افسونگر متافیزیک

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh