ملکه اعتضادی

«آتشی درسینه دارد»؛ درباره‌ی ملکه اعتضادی

وقتی ضرورت حفظ ظاهر و آبرو و با سیلی صورت را سرخ نگه‌داشتن جزئی از نظام رایج ارزشی جامعه است، آیا می‌توان به آسانی پرده درید و صریح از خود گفت؟ مگر زبان سرخ سر سبز برباد نمی‌دهد؟ مگر نگفته‌اند که «آن یار کز او گشت سرِ دار بلند/ جرمش این بود که اسرار هویدا […]

Saeedeh-Paknejadn

«آزادی از چشمان پرستوها می‌چکد»؛ درباره‌ی سعیده پاکنژاد

«من قصه‌ی زنی هستم که روی تنه‌ی درخت تناور انجیری خوابیده بود که ناگهان مار در دهانش خزید و رفت به جانش…» سعیده پاکنژاد نویسنده، منتقد، شاعر و پررنگ‌تر از همه معلم بازنشسته‌ای‌ست که سی سال از عمرش را به تدریس در روستایی محروم از آذربایجان پرداخته است. او که ادبیات را در کنار معلمی […]

ساهره رستمی

خاطره پروانه

زنی در گوشه‌ای تاریک از تاریخ ادبیات این سرزمین با هویتی مخدوش با نام«خاطره پروانه» که در ابتدای جست‌وجویمان، چیزی جز چند تصنیف و ردیف آواز از هنرمندی‌اش در عرصه‌ی ادبیات و هنر این سرزمین دستگیرمان نشد. در خلال جستجوها، کتاب‌ها و مصاحبه‌های هنرمندان در تمامی عرصه‌های هنری با سخنرانی شهرام ناظری در سومین مراسم […]

mihan bahrami

میهن بهرامی

نمی‌دانم غم‌انگیز است یا شورانگیز، اما می‌‌دانم که چه حیف می‌شود اگر میهن بهرامی را نشناسیم. هرچند که خودش اظهار داشت: «زنان باید بدانند که انسان درست و موثر بودن بهتر است از مورد پسند بودن و مهم تر آن‌که، چه اشکالی دارد اگر کسی مارا نخواهد؟» این اولین جمله‌ای بود که از میهن بهرابی […]