site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {داستان} > مرورنویسی- داستان > بوی خانه؛ درباره‌ی مجموعه داستان «آمیخته به بوی ادویه‌ها»
Alex Webb - Havana_ 2001

بوی خانه؛ درباره‌ی مجموعه داستان «آمیخته به بوی ادویه‌ها»

۲۲ مهر ۱۳۹۸  |  الهام روانگرد

«توی قلبم انگار صدایی می‌شنیدم که می‌گفت هر شهری مال آدم‌های آن شهر است. آدم‌هایی که هرکدام قصه خودشان را دارند.»

مجموعه آمیخته به بوی ادویه‌ها قصه تنهایی و بی‌پناهی انسان‌هاست؛ در لحظه‌های تصمیم، در لحظه‌های فراق و در لحظه‌های دشوار دل کندن. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است که در همگی آدم‌هایش از سرزمین آغشته به ادویه‌ها انتخاب شده یا به آن مرتبطند؛ سرزمین گرم و مرطوب جنوب ایران، سرزمینی که تندی فلفل‌هایش در سوزش آتش جنگ و محرومیت گم شد.

مریم منوچهری که سال‌ها در همان سرزمین‌ها زیسته و طعم و بوی آن را خوب می‌شناسد، در داستان‌هایش آدم‌هایی را مطرح می‌کند که در عرق‌ریزان آفتاب جنوب باید تصمیات مهمی بگیرند و دل‌های گرمشان را از سرمای خشم و کین نجات دهند. آدم‌های ساده و متوسطی که حتی اگر، مانند ننه مملکت، بی‌سواد باشند، باورهای پاک قلبی‌شان همیشه راهگشایشان بوده است. شخصیت‌های محوری مریم منوچهری در این مجموعه غالبا زن هستند؛ نه به این معنا که داستان‌ها زنانه هستند یا مردانه، بلکه مریم منوچهری نیز مانند بسیاری از نویسندگان دیگر از احساس و رشد آن‌هایی می‌گوید که به زیستش نزدیک‌تر بوده‌اند. گاه شخصیت‌هایش به کلیشه نزدیک می‌شوند اما نمی‌گذارد هویتشان زیر بار آن بروند. زن‌های داستان‌های این مجموعه، مانند زنان کلیشه‌ای، مادران فداکار و مهربان و پرگذشت نیستند. این زن‌ها خود را قربانی نمی‌کنند تا قراردادها را زیر پا نگذارند؛ یکی مادری است که خانواده را برای معشوق دیرین ترک می‌کند، دیگری مادری است که رفیق پسر مرده‌اش را برای زنده بودن نمی‌بخشد و یکی پیرزن تنهایی است که عاقبت خانه را از ترس جان رها می‌کند، زنی عاشق مردی متاهل است و اظهار ندامتی ندارد، زنی که زنانگی‌اش قربانی خواست پدر شده  اما باز خود را فراموش نمی‌کند و زنی که از بچه‌ی توی شکمش خسته شده و دوست دارد به او آسیب بزند. این زن‌ها با آنچه همیشه به ما دیکته شده متفاوتند.

یکی از تکنیک‌های منوچهری برای ساخت شخصیت‌ها، قرار دادن آن‌ها در موقعیت‌های خاص عمل داستانی است. بیشتر این زن‌ها راوی نیستند و تعریف‌های راوی است که شناخت زمینه‌ای را برای مخاطب می‌سازد و سپس با واگذاری عمل داستانی لازم به شخصیت، او را پرداخته می‌کند. استفاده از عناصر محیطی برای ساخت تشبیه‌های مرتبط با شخصیت‌ها، تکنیک ظریفی است که منوچهری توسط آن هم از فضاسازی توصیفی گزارشی حذر کرده و هم شخصیت‌هایش را آغشته به محیط نموده، ملموس‌ترشان می‌سازد و زمینه خوبی را برای همذات‌پنداری فراهم می‌آورد. مانند:

«صداش گرم بود. عینهو پره‌های آفتاب که دامن می‌کشیدند روی نخلستان‌های جزیره مینو یا لنج‌های پهلوگرفته خرمشهر یا گل‌های کاغذی صورتی و نارنجی محله شرکتی.»

«صداش تلخ بود. تلخی‌اش سنجاق می‌شد به جان آدمیزاد. انگار برگ اکالیپتوس سق زده باشی. تلخی‌اش وقتی می‌نشست، انگار زل زده باشی به غروب.»

در این تکنیک، منوچهری فضا و شخصیت را با هم می‌سازد، همان‌گونه که آدم‌هایش از مکان زندگی‌شان قابل تفکیک نیستند. شخصیت‌های این مجموعه را نمی‌توان به شهر و دیار دیگری برد، قصه آنها فقط می‌تواند در همین مکان رخ دهد چون اگر جای دیگری بزرگ شده بودند حتما آدم دیگری بودند. وطن و خانه مفهومی است که نویسنده فارغ از مرز و دیوار به آن پرداخته. خانه‌ی این آدم‌ها جایی است که دلشان مانده، حتی اگر سال‌ها باشد از آن دور باشند.

ابزار دیگری که برای شخصیت‌پردازی استفاده نموده، که مجددا به ساخت فضا هم کمک می‌کند، لحن و زبان است. راوی‌ها همگی اول‌شخصند، اما اول‌شخص ناظر که اغلب شخصیت محوری را برای ما تعریف می‌کنند. اگر راوی جنوبی باشد نویسنده لهجه‌ای بسیار نرم از جنوب در بیانش گذاشته تا هم مخل روایت نباشد و هم باورپذیری را بیشتر کند، اما این قاعده را در دیالوگ‌ها رعایت نکرده و در آن‌ها شخصیت‌ها با زبان یا لهجه بومی سخن می‌گویند و لحن‌های متفاوتشان آن‌ها را می‌سازد. نویسنده کاملا به تفاوت لهجه‌ها در خطه جنوب دقت کرده و فضایی که از بوشهر می‌سازد با وجود شباهت‌های بسیار از سوی مخاطب غیربومی، متفاوت است از فضای شهر آبادان یا خرمشهر. این توجه به وسواس‌های مخاطب بومی از نکات خوب این کتاب است چرا که بعضا دیده می‌شود دوری از مکان، باعث به کار نبردن حساسیت لازم نویسنده در این زمینه شود.

استفاده از نظرگاه اول شخص از یک سو ارتباط نزدیک‌تری با مخاطب ایجاد کرده و از سوی دیگر راوی غیر قابل اعتمادی است که بر تعلیق داستان می‌افزاید. خطر راوی اول شخص گزارشی شدن متن  است که نویسنده تا حد زیادی از آن رهیده اما تعلق خاطر نوستالژیکش به مکان‌ها همراه با زبان شعرگونه‌اش گاه متن را به سوی احساسی‌گری و سانتیمانتالیسم برده است. اما این مشکل در زیر زبان روان و خوب و ریتم مناسب داستان پوشیده می‌شود.

مجموعه آمیخته به بوی ادویه‌ها نه آنچنان در فرهنگ بومی غرق می‌شود که فهمی ناقص را نسیب مخاطب غیربومی کند و نه چنان دور است که نشود عطر جنوب را از آن بویید، قصه مهاجرانی است که به دنبال «حس و مفهوم خانه در خود خانه» می‌گردند.

مطالب دیگر این پرونده:

آمیخته به شهرها

بوی خوش داستان؛ درباره‌ی مجموعه داستان «آمیخته به بوی ادویه‌ها»

Photo By Alex Webb
آمیخته به بوی ادویه ها داستان زنان ریویو زنان داستان‌ نویس مریم منوچهری نقد ادبی نقد داستان
نوشته قبلی: بوی خوش داستان؛ درباره‌ی مجموعه داستان «آمیخته به بوی ادویه‌ها»
نوشته بعدی: آمیخته به شهرها

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh