آرشیوخوانی – یکم
سیدفرزام حسینی
الف
هر هفته، در این بخش از سایت، صفحاتی از یک نشریه و یا حتی کتابی قدیمی را، که در دسترس عموم نباشد، از آرشیو شخصیمان اسکن میکنیم و با مقدمهای مختصر انتشار میدهیم، چرا؟ به همین دلیل ساده که اندکی پرسه زده باشیم در تاریخِ مطبوعات و ادبیات ایران و شاید در دلِ این پرسهزدنها، ایدههای تازهای را پیدا کنیم، یا حتی نویسنده یا متنی فراموششده را به یاد بیاوریم و… . درنهایت، هرچه نتیجه باشد، چیزی جز پرسهزنی و عیان کردن تکهای از تاریخ گذشتهی مطبوعات و ادبیات این سرزمین نیست، همین اما خوش است.
ب
از مجلهی صدف، در دههی سی، سیزده شماره منتشر شد، نخستیناش: مهر ماه ۱۳۳۶. صدف بهواقع مجلهی دورهی گذار است به زعم من. مجلهای که الگو گرفته از جُرگهی سخن و امثالهم است اما نمیخواهد تماما به آن سنت وفادار باشد، پس تخطی میکند و ادبیات و اندیشهی نو را هم در دستور کار خود قرار میدهد. بستری میشود برای گسترش دادنِ شعر و داستان و نمایشنامهی نو. از نیما تا ساعدی و… . ترتیب انتشار همین سیزده شماره نشان میدهد که قرار بوده ماهانه باشد، اما چرا و چگونه ادامه پیدا نکرده، بر ما روشن نیست. با اینهمه صدف، در همین سیزده شمارهاش، به نظر میآید نقش خود را به خوبی ایفا کرده و پلی شده است از سنت به مدرنیسم، به همین اعتبار میشود صدف را به نوعی و با اغماض پدرِ نشریاتِ مدرنیستی دههی چهل دانست، مدرنیسمی البته محافظهکار. ترکیبِ هیئت نویسندگان مجله که از شمارهی چهارم به شناسنامهاش اضافه میشود، قابل توجه است: محمود اعتمادزاده (به آذین)، عبدالرحیم احمدی، امیرحسین آریانپور، سیاوش کسرائی، محمدجعفر محجوب و ابوالحسن نجفی. همچنین صاحبامتیازِ صدف، احمد عظیمی زوارهای بود.
قسمتی از این مجله را که ترجمهی ابراهیم گلستان از نامههای فلوبر است، میتوانید در این فایل ببینید:
نظرات: بدون پاسخ