site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {پوشه‌ها} > زنان داستان‌نویس ایران > روایت تکراری نویسنده‌ای که یک سیلی به همه‌ی ما زد و رفت
غزاله علیزاده

روایت تکراری نویسنده‌ای که یک سیلی به همه‌ی ما زد و رفت

۰۱ مرداد ۱۳۹۹  |  مونا ترابی سرشت

او هم داستانی تکراری دارد. روایت تکراری بسیاری از نویسندگان که به مرگ طبیعی نمرده‌اند و خود مرگ را فراخوانده‌اند. هوشنگ گلشیری در مورد غزاله علیزاده می‌گوید: «او یک سیلی به همه‌ی ما زد و رفت.» وقتی در روز جمعه ۲۱ اردیبهشت ماه ۱۳۷۵ زادگاهش، مشهد را ترک کرد و به قصد نابودی به جواهرده رامسر رفت، ۵ سال از انتشار معروف‌ترین اثرش یعنی خانه‌ی ادریسی‌ها می‌گذشت. اهالی جواهرده در حالی او را پیدا کردند که با کمی فاصله از زمین، از درختی خود را حلق آویز کرده بود. شهریار مندنی‌پور درباره‌ی خودکشی غزاله می‌گوید: «با توجه به تصویری که از او داشتم، تا ماه‌ها پس از شنیدن خبر، سوالم این بود که او چگونه توانسته به مغازه برود، طناب بخرد و به جنگل بزند و درختی را برای دار زدن خودش انتخاب کند. در آثار او هیچ ردی از این نوع خودکشی خشونت‌بار دیده نمی‌شود و همیشه برای من این سوال وجود دارد که او چرا درخت را به عنوان قاتل خود انتخاب کرد.» علیزاده با آگاهی از بیماری سرطانش، خودخواسته به مرگ سلام داد. او در یادداشت پیش از خودکشی خود چنین نوشت: «آقای دکتر براهنی و آقای گلشیری و کوشان عزیز! رسیدگی به نوشته¬‌های ناتمام خودم را به شما عزیزان واگذار می‌‌کنم. ساعت یک و نیم است. خسته ‌ام. باید بروم. لطف کنید و نگذارید گم و گور شوند و در صورت امکان چاپشان کنید. نمی‌گویم بسوزانید. از هیچ‌ کس متنفر نیستم. برای دوست‌ داشتن نوشته‌ام، نمی‌خواهم، تنها و خسته ‌ام برای همین می ‌روم. دیگر حوصله ندارم. چقدر کلید در قفل بچرخانم و قدم بگذارم به خانه ‌ای تاریک. من غلام خانه های روشنم. از خانم دانشور عزیز خداحافظی می کنم. چقدر به همه و به من محبت کرده است. چقدر به او احترام می گذارم. بانوی رمان، بانوی عطوفت و یک هنرمند راست و درست. با شفقت بسیار. خداحافظ دوستان عزیزم.»
علیزاده در ۲۷ بهمن ماه ۱۳۲۵ زاده شد. مادرش منیر سیدی نیز خود شاعر و نویسنده بود. او با مدرک لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران، برای تحصیل فلسفه اشراق به دانشگاه سوربن فرانسه رفت که با مرگ پدرش آن را نیمه‌کاره رها کرد. غزاله علیزاده دو بار ازدواج کرد؛ بار اول با بیژن الهی که از این ازدواج دختری به نام سلما مانده است. بار دوم و در سال ۱۳۶۲ با محمدرضا نظام شهیدی. او همچنین دو دختر را که از بازماندگان زلزله سال ۱۳۴۱ بوئین زهرا بودند به فرزندی پذیرفت.
غزاله علیزاده کار ادبی خود را از دهه‌ی ۱۳۴۰ و با چاپ داستان‌هایش در مشهد آغاز کرد. نخستین مجموعه داستانش «سفر ناگذشتنی» نام دارد که در سال ۱۳۵۶ انتشار یافت. از آثار معروف او می‌توان از رمان دو جلدی «خانه‌ی ادریسی‌ها» و مجموعه داستان «چهاراه» نام برد. آثار دیگر او عبارتند از: دو منظره، تالارها و شب‌های تهران. کتاب خانه‌ی ادریسی‌ها سه سال پس از مرگ غزاله، جایزه‌ی «بیست سال داستان‌نویسی» را به خود اختصاص داد. یک سال پیش از مرگش به دعوت انجمن ایرانیان «وال‌دو مارن» در جنوب پاریس، به آنجا رفت و به خواندن قسمتی از قصه‌ها و داستان‌هایش پرداخت. در سال ۱۳۷۳ نیز کتاب چهارراه او به‌عنوان بهترین مجموعه‌ داستان سال ۱۳۷۳ برگزیده شد.
در داستان‌های علیزاده زوج‌ها همیشه دردی جانکاه را تحمل می‌کنند. دردی که آنها را به تنهایی و انزوا می‌کشاند. علیزاده در داستان‌هایش هیچگاه یک سویه نگاه نکرده است. اگر تصویر مثبت یا منفی از زنان ارائه داده در مقابل از تصویر مثبت یا منفی مردان نیز نوشته است. هرچند نقش زنان را به دلیل کمرنگ بودن آن در طول تاریخ برجسته نشان داده است. شخصیت‌های داستان‌های او نیز در پی خوشبختی‌اند، اما در برخورد با واقعیت از اوهام به در می‌آیند و درمی‌یابند خوشبخت نزیسته‌اند. علیزاده در رمان‌های «خانه‌ی ادریسی‌ها» و «شب‌های تهران» زنان را در مواجهه با حادترین مسائل اجتماعی، مثل انقلاب، تصویر می‌کند.
پگاه آهنگرانی در دومین تجربه مستند خود و در مقام کارگردان، فیلمی درباره غزاله علیزاده ساخته است که قابل توجه و تامل است. او در این فیلم که «محاکات غزاله علیزاده» نام گرفته است، آگاهی‌های تازه‌ای از زندگی و در نتیجه آثار این نویسنده ارائه کرده که خواننده معمولی آثارش، از آن بی اطلاع است. فیلم تلفیقی است از دو فضای قدیم و جدید. در فضای قدیم تصویرهای خود غزاله علیزاده به صورت سیاه و سفید حضور دارد و فضای جدید به گفت‌وگوهای پگاه آهنگرانی با نویسندگان و کارگردانان درباره این نویسنده اختصاص دارد. غزاله علیزاده در تصویرهای قدیم به جای خودش بازی می‌کند، از نحوه نوشتنش می‌گوید، بخش‌هایی از آثارش را می‌خواند و مانند بازیگری که نقش کسی را به خوبی بازی می‌کند، نقش نویسنده‌ای نامتعارف را بازی می‌کند.
اهمیت کار پگاه آهنگرانی در این است که توانسته در گفت‌وگوهایی با نویسندگان و اطرافیان علیزاده اطلاعاتی ارائه کند که دستیابی و بیان آنها آسان نیست. بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی، محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، مادر و دختر غزاله علیزاده و دخترخاله‌اش در این فیلم درباره او حرف می‌زنند. تصویری که از کنار هم چیدن مجموعه این گفت‌وگوها و حرف‌های غزاله علیزاده شکل می‌گیرد، تصویری بدیع و متفاوت از یک نویسنده ایرانی است. به خصوص وقتی تصویرهایی از خود نویسنده در کنار این روایت‌ها می‌نشیند.
پیکر علیزاده در آرامگاه امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شده است.

بهرام بیضایی بیژن الهی جواد مجابی سیمین دانشور غزاله علیزاده محمدرضا نظام شهیدی محمدعلی سپانلو مسعود کیمیایی مونا ترابی سرشت هوشنگ گلشیری پگاه آهنگرانی
نوشته قبلی: آیا زیبایی پرده‌ای بر روی یک زخم نیست؟
نوشته بعدی: «آدابِ پیش رفتن»؛ نوشته‌ی سوزان سانتاگ

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh