site logo
  • {ناداستان}
    • درباره‌ی ناداستان خلاق
    • انواع ناداستان خلاق
    • ناداستان خلاق در جهان
    • ناداستان خلاق در ایران
    • مرور کتاب‌های ناداستان
    • درباره جستار
    • جستارنویس‌ها
  • {داستان}
    • درباره‌ی داستان
    • گفتگو ، میزگرد و گزارش
    • داستان ایران
    • داستان جهان
    • مرورنویسی- داستان
    • آرشیو خوانی
  • {پوشه‌ها}
    • داستان شهری
    • زنان داستان‌نویس ایران
    • خاستگاه داستان کوتاه
    • جامعه‌شناسی ادبیات داستانی
    • ادبیات‌ درمانی
  • {رادیو جستار}
  • {خبر}
  • {درباره ما}
خانه > {داستان} > گفتگو ، میزگرد و گزارش > زندگی در حصار کاغذی
WhatsApp Image 2020-09-25 at 17.18.14

زندگی در حصار کاغذی

۰۴ مهر ۱۳۹۹  |  الهام وطن خواهان

گفت‌وگو با «حسام‌الدین نبوی‌نژاد»، صاحب امتیاز و مدیرمسئول فصل‌نامه‌ی «زنده‌رود»

 

گفتن از احمد اخوت سخت است، حتی اگر سال‌ها همکاری، «اخوتی» میان دوتن برقرار کرده باشد. حسام‌الدین نبوی‌نژاد از سال ۱۳۷۱ به‌واسطه‌ی مجله زنده‌رود رابطه‌ای تنگاتنگ با احمد اخوت داشته است. برای گفت‌وگو با ایشان به دفتر وکالت‌شان رفتم و «به گزاف» تکیه بر جای بزرگان زدم تا درباره‌ی بزرگی گفت‌وگو کنیم. دفتر وکالت آقای نبوی‌نژاد سال‌هاست حکم دفتر تحریریه‌ی مجله زنده‌رود را دارد و همین موضوع حسی مضاعف به فضا می‌دهد. «از اخوت گفتن» موضوع صحبتی بود که قسمت‌هایی از آن تاریخ شفاهی «جنگ اصفهان» است؛ حرف‌هایی که شاید کمتر شنیده شده باشند.

 

اولین سوال این است که آشنایی شما با آقای اخوت به کجا باز می‌گردد؟

سابقه‌ی آشنایی من با احمد اخوت به سال ۱۳۴۵ خورشیدی می‌رسد. در آن زمان من به جُنگ راه یافته بودم و مجید نفیسی هم از اعضای جنگ بود. احمد اخوت ضمن رابطه‌ی فامیلی با مجید نفیسی که همسن بودند، دوست نزدیک او هم بود. مضافا یک نسبت دور فامیلی هم با احمد داشتم. آن زمان احمد محصل دبیرستان بود. بعد از آن‌که من برای ادامه تحصیل به تهران رفتم سال‌ها بعد احمد هم برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در دوره دوم جُنگ اصفهان بود که ما دوباره یکدیگر را در جلسات جنگ ملاقات کردیم. اما رابطه تنگاتنگی که من با احمد پیدا کردم، از سال ۱۳۷۱ بود که مجله زنده‌رود را برپا کردیم و از همان شماره‌های آغازین احمد یکی از همکاران زنده‌رود بود. بعد از هفت-هشت شماره که ارتباط هوشنگ گلشیری با زنده‌رود قطع شد، احمد میرعلایی سردبیر نانوشته‌ی زنده‌رود بود و بعد از اتفاقی که برای او افتاد، در دوره دوم مجله، از سال ۱۳۷۹، احمد یکی از یاران پایدار و مستمر مجله شد، به نحوی که اگر دوره مجله را از شماره ۱۷ به این طرف مرور کنیم، در هیچ شماره‌ای نیست که احمد اخوت یک یا دو مطلب نداشته باشد. در حقیقت احمد موثرترین همکار در تداوم زنده‌رود است.

درباره جنگ اصفهان، توضیحی بفرمایید. چه شد که جنگ اصفهان متوقف شد؟ چه کسانی در دوره اول و چه کسانی در دوره دوم در جنگ حضور داشتند؟

در مورد بنیان‌گذاران جنُگ اصفهان اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. من و رضا فرخ‌فال در زمستان ۱۳۴۵، وقتی سال ششم ادبی بودیم، در دبیرستان هراتی یک انجمن ادبی تشکیل دادیم. در این انجمن از حقوقی و گلشیری دعوت کردیم که درباره شعر معاصر و داستان‌نویسی صحبت کنند. در آن زمان من و فرخفال دغدغه شعر داشتیم این باعث شد آقای حقوقی از ما دونفر دعوت کند که به جنگ بپیوندیم. وقتی که من در آن زمستان به جنگ دعوت شدم، جنگ در خانه آقای حقوقی برگزار می‌شد و آقایان نجفی، دوستخواه، احمد و هوشنگ گلشیری، کلباسی، نفیسی و شاید آقای (ضیاء) موحد در آن حضور داشتند. منتهی تشکیل جنگ به سال ۱۳۴۴ برمی‌گشت و تشکیل‌دهندگانش زنده‌یاد حقوقی، گلشیری، کلباسی، مختاریان و دوستخواه بودند و بعد هم آقای نجفی که از فرنگ آمده بود به این گروه پیوست. این‌ها سردمداران اصلی جنگ بودند. بقیه گروهی بودند که به دعوت این‌ها به جنگ می‌پیوستند. در همان دوره اول، با رفتن آقای نجفی و سپس حقوقی به تهران، وقفه‌ای در کار جنگ افتاد. در زمان انقلاب، یک کانون فرهنگی به همت هوشنگ گلشیری، تنها چند جلسه در دفتری در میدان انقلاب اصفهان برگزار شد. ولی بعد از آن که هوشنگ هم به تهران رفت و آخرین شماره جُنگ در دهه شصت منتشر شد، جلسات بدون حضور آن‌ها تشکیل می‌شد که محور اصلی آن هم احمد میرعلایی و به نحوی محمد کلباسی بودند. تعداد اعضا هم در این دوره زیاد شده بود. جلسات هر هفته تشکیل می‌شد اما دیگر مجله‌ای نبود که آثار به چاپ برسند. تا اینکه در سال ۱۳۷۱ من امتیاز زنده‌رود را گرفتم و زنده‌رود جایگزین جنگ شد. در چند شماره اول هم مطالب عمدتاً از همان جُنگیون است. در این دوره دوم بود که من با احمد اخوت بیشتر ارتباط داشتم. جنگ هم این‌طور نبود که کسانی که به تهران رفته بودند خود را وابسته جنگ ندانند، بدون استثناء هروقت که آقای حقوقی و گلشیری به اصفهان می‌آمدند در جلسات جنگ شرکت می‌کردند و حتی برخی از جلسات جنگ طوری هماهنگ می‌شد که این افراد هم حضور داشته باشند.

با توجه به آنچه درباره جنگ اصفهان فرمودید، فکر می‌کنید شخصیت ادبی آقای اخوت تحت تاثیر چه کسان یا چه جریان‌هایی شکل گرفته است؟

اگر بخواهم احمد اخوت را در یک جمله تعریف کنم، باید بگویم کار اصلی در زندگی او خواندن و نوشتن است. بنابراین اگر هم تاثیری باشد، نمی‌شود گفت مشخصا از چه کسی است؛ اما می‌شود گفت جُنگ اصفهان بر او تاثیر اساسی داشته است. جُنگ نه‌تنها درباره‌ی احمد اخوت، بلکه در مورد همه کسانی که در جُنگ اصفهان حضور داشتند و کارهای‌شان نقد و بررسی می‌شد، طبیعتا موثر بود. داستان‌نویسانی مثل محمدرحیم اخوت، خدایی، یونس تراکمه، برهان حسینی و دیگران و شاعرانی چون کیوان قدرخواه، حسین مزاجی و… هم قطعا از حضور در جنگ تاثیر پذیرفته و برخاستند. فضای جنگ بود که بر شاعران و نویسندگان تاثیر گذاشته است.

آقای اخوت وجه ادبی بسیار غنی و پررنگی دارند. هم ترجمه‌های مهم و قابل توجهی از ایشان منتشر شده، هم مقاله و جستارهای بسیار پرباری نوشته‌اند و هم داستان‌نویس خوبی هستند. چه عاملی باعث چندوجهی شدن شخصیت ادبی ایشان شده است؟ شما به‌عنوان همکار و دوست ایشان، کدام وجه را برجسته‌تر می‌دانید؟

همان‌طور که گفتید آقای اخوت هم داستان‌نویس است، البته نه چنان که چهره یک داستان‌نویس را به خود گرفته باشد، هم مترجم است و هم پژوهشگر. در زمینه‌ کارهایش خصیصه‌ای وجود دارد، که شاید به‌خاطر تخصصش در «نشانه‌شناسی» است، در یک جمله می‌توانم بگویم احمد اخوت درک و دریافت عمیقی از ادبیات، مخصوصا داستان دارد و نقدها و شرح‌هایی که بر داستان‌ها می‌نویسد، چه در قالب مقاله و چه در قالب جستار، موید همین درک و دریافت عمیق از ادبیات است. منتقدان داستان‌ها اغلب به ساختار مقاله‌ها مثل لحن، پیرنگ و تعلیق می‌پردازند درحالی‌که کار احمد فراتر از این‌هاست، او یک اثر را کالبدشکافی می‌کند. این به‌نظر من بزرگترین مزیت کارهای پژوهشی یا جستاری اوست که به‌نظر من بیشتر جستار است و در این جستارهاست که در بین پژوهشگران چهره شاخصی یافته است. در بسیاری از مقاله‌ها و جستارها، اخوت نظر شخصی‌اش را بیان می‌کند که ممکن است مخالفت عده‌ای را برانگیزد، اما این برخاسته از نگاه منحصربه‌فرد او به ادبیات و به‌خصوص داستان است.

همان‌طور که فرمودید بسیاری احمد اخوت را در درجه اول به‌عنوان مترجم می‌شناسند. به‌نظر شما چه ویژگی‌ای ترجمه‌های ایشان را ممتاز و متمایز می‌کند؟

در درجه‌ی اول ترجمه‌های احمد هم مثل هر مترجم دیگری، یک سیر تکاملی دارد. اما به‌طور کلی آشنایی‌ احمد اخوت با ادبیات امریکا و اشراف او به آثار نویسندگان امریکایی کم‌نظیر است، که این نشانه دغدغه‌اش نسبت به داستان‌نویسی در ایران و ترجمه آثار است. به تحقیق می‌توانم بگویم که در عرصه رمان و داستان کوتاه اثر ترجمه شده‌ای نیست که احمد از مشخصات اثر و کیفیت ترجمه آگاهی نداشته باشد. ترجمه‌های خود او روان است و ویژگی مهم آن برگرداندن لحن از زبان مبدأ است که بنظر من یکی از دلایل آن سالهایی است که در آمریکا بوده و به او کمک کرده تا لحن‌ و زبان نویسنده را بهتر دریابد و آن‌ها را به زبان فارسی مناسب با متن برگرداند.

اگر خاطره یا نکته‌ای هست که به‌نظر شما در اینجا حائز اهمیت است، سراپا گوشیم!

از سال ۱۳۷۰ تا الان من با احمد ارتباط نزدیک هر هفته‌ای دارم. اینجایی که شما نشسته‌اید، جای احمد اخوت است که در جلسات سه‌شنبه‌ها روی همین صندلی می‌نشیند. اما در تمام این مدت ارتباط ما در حوزه ادبیات بوده است. اینکه من بر حضور موثر اخوت تاکید می‌کنم بخاطر همین است که مثلا اگر موضوعی برای بخش ویژه زنده‌رود مطرح می‌شود حتما مطلبی پیرامون آن تالیف یا ترجمه می‌کند. این‌ها نشانه احساس مسئولیتی است که در قبال مجله داشته و دارد. تمام رابطه ما در طول این سالها حول فعالیت فرهنگی و ادبی شکل گرفته و تماما خاطره است که نمی‌توان منحصر به یک خاطره کرد. ادبیات دغدغه ماست؛ این است که به‌طور جدی به ادبیات نگاه می‌کنیم و این دغدغه‌ها را احمد که زندگی او با ادبیات پیوند خورده است بیشتر از دیگران دارد. از این‌رو همواره در حال جست‌وجو و مطالعه است. وقتش را بیهوده هدر نمی‌دهد. آنچه اینجا مطرح شد شخصیت احمد از منظر من است. حاصل کار احمد کتاب‌ها و مقاله‌های اوست که مبین جایگاه و شخصیت اوست. پرکاری و جدیت خصلت اوست و همین جدیت باعث شده کمتر از خود بگوید.  آنچه برای او اصالت دارد، کار است. او حضور خود را در کارهایش می‌بیند.

#احمد اخوت احمد میرعلایی اصفهان جُنگ اصفهان حسام‌الدین نبوی‌نژاد زنده رود هوشنگ گلشیری
نوشته قبلی: شهیون
نوشته بعدی: آن روی دیگرت*

نظرات: بدون پاسخ

پیوستن به: نظر خود را بگذارید لغو پاسخ

(به اشتراک گذاشته نخواهد شد)

تبلیغات

  • big_size-1.jpg
  • big_size.jpg

{آخرین اخبار}

  • «رها و ناهشیار می‌نویسم»؛ کتابی درباره‌ی هنر جستارنویسی
  • سمینار بابک احمدی با موضوع سویه‌های جستار
  • جستارخوانی در خوانش با حضور محسن آزرم
  • جزئیات روایت در فیلم مستند از زبان پیروز کلانتری

خبرنامه

برای دریافت آخرین اخبار با ثبت آدرس ایمیل خود در خبرنامه ما عضو شوید

© کلیه حقوق مادی و معنوی مطالب این سایت نزد موسسه فرهنگی هنری خوانش ادب و هنر محفوظ بوده و استفاده از بخش یا تمامی مطالب این وب سایت بدون کسب اجازه کتبی ممنوع و دارای پیگرد قانونی است.

اطلاعات تماس

آدرس: خ بهار شمالی، کوچه بهشت، پلاک 11
تلفن : 5424 8849 021
تلگرام : 8501 123 0903
ایمیل : info@khaneshmagazine.com

logo-samandehi
KhaneshMagazine © 2019 | Design: Studioheh.com | Web Development: Farhad Mantegh