چشمانم را که باز میکنم آفتاب به لبه ی پنجره رسیدهاست و صدای رادیوی زن همسایه بلند شدهاست. باید حدودا هفت صبح باشد. موهایم را از روی صورت پَس میزنم. تصویرم در آینهی روبرو با ملحفهی سفید و دستها و پاهای کِش آمده و آویزان از هر طرف، شبیه به قابهای فوتومنتاژ شدهای است که […]
خیلی به مرگ فکر میکنم
گفتوگویی منتشرنشده با «حمیدرضا صدر»، پیرامون زندگی و آثارش آن روزها هنوز خبری از کرونا نبود، جهان شکلِ دیگری داشت، هنوز میشد بیدغدغهی انتقالِ بیماری در مکانی سربسته جمع شد و گفت و شنید، هنوز شوری برای «کاری کردن» بود انگار. آن روزها، آن روزهای اول پائیز یا آخرِ تابستانِ پنج سالِ پیش شاید، […]
فهمِ مرگ از راهِ مُردن
|| دربارهی داستان چهارمِ مجموعهداستانِ «عزاداران بَیَل»، نوشتهی غلامحسین ساعدی || غلامحسین ساعدی، نمایشنامهنویس و داستاننویس معاصر، بیشک از بزرگترین و مهمترین نویسندگان عصر ماست. به آثار او میشود از جنبههای مختلفی نگاه کرد؛ جنبهی تاریخی یا بعضا سیاسی، برای مرور تاریخی ادبیات معاصر و تغییرات و تحولهایش، مشابهت یا مقایسهاش با نویسندگان جهان، تکنیکهای […]
مفهوم مادری یک برساختهی فرهنگیست
گفتوگو با «رویا پورآذر» به بهانهی ترجمهی کتاب «کوچک و سخت» ریوکا گالچن در تورنتوی کانادا متولد شد و بعد از تجربه و تحصیل در حوزهی ادبیات، پزشکی، هنرهای زیبا، تدریس و نویسندگی، نوشتن را بهعنوان دغدغهی اصلیاش برگزید. مجموعهی «کوچک و سخت» تنها کتاب مستقلیست که از این نویسنده به فارسی ترجمه شده […]