اهل شهر بوردو در فرانسه، نام کامل او میشل اکیم دو مونتنی بود. مونتنی را میتوان پدر جستارنویسی و بنیانگذار جستار بهمثابهی فرمی ادبی دانست. او سالهای زیادی به امور سیاسی و اجتماعی شهرش مشغول بود، مدتی شهردار شهر بوردو بود و با کلیسا روابط نزدیکی داشت، اما ناگهان، همهچیز را کنار گذاشت و خود را در قصر اجدادیاش حبس کرد و تنها به نوشتن دربارهی خود پرداخت. مونتنی کتابی نوشت شامل نوشتههایی کوتاه و فاقد فرمی معین که موضوع اصلی همهی آن نوشتهها «خودش» بود. به عبارت دیگر، او سعی کرد با عمل نوشتن به درون خود راه یابد و خویشتن خویش را کشف کند یا همانطور که خود گفته است مانند نقاشی که با قلمو از خودش پرتره میکشد، با قلم خودش را بنویسد. او این نوشتهها را «سعی و تلاش» یا «کنکاشی» برای یافتن خود دانست و سرانجام، نام کتاب را نیز «essais» نامید که در زبان فرانسه به معنی «سعی و تلاش برای یافتن چیزی» است. پس از مونتنی نویسندگان دیگر نیز برای این گونه نوشتههایشان همین کلمه (essay) را به کار بردند که در زبان فارسی به «جستار» ترجمه شده است. به این ترتیب، مونتنی توانست از یک کلمهی معمولی یک فرم ادبی بسازد.
کتاب «essais» مونتنی در ایران به «تتبعات» ترجمه شده است (فرهنگ معین تتبع را «جستجو کردن و تحقیق کردن» معنی کرده است.) انتخاشب چنین نامی بیانگر این موضوع است که این نوشتهها، به هیچ وجه، نوعی انتقال دانش اثباتشده یا مجموعهای از نقطهنظرهای دقیق و فکرشده نمیتوانند باشند، بلکه بیشتر شبیه به یک پروژهی سعی و خطا و کشف تدریجی موضوعاند. همچنین، در این اثر، هیچگونه ارجاعی به فرمهای شناختهشده تا آن زمان به چشم نمیخورد (در واقع، مونتنی اولین کسی بود که اصطلاح «جستار» را برای نثری کوتاه و پرداخت شده – که دربارهی موضوع خاصی است و به شیوهای غیررسمی و شخصی روایت شده است – برگزید.) علاوه بر آن، هیچ ساختار و انسجام درونی مشخصی در این اثر رعایت نشده است و عنوان کتاب تنها به شیوهای عقلانی برای طرح پرسشها و ارزیابی مداوم آنها دلالت دارد.
نمونهای از آثار میشل دو مونتنی:
«در باب کودکی مخوف» با ترجمهی مینا حسنی
نظرات: بدون پاسخ